به گزارش فائزون؛ قبل از عملیات کربلای ۵، توی اردوگاه خیلی از بچه ها شفاعت نامه ای نوشته بودند و می دادند به دیگران امضا کنند تا پس از شهادت همراه شان دفن کنند.
همان روز میرحسینی را دیدم که می خواست سوار ماشین شود و برود. همان موقع بود که بازار شفاعت نامه نوشتن گرم بود. رفتم جلو و گفتم:
حاجی! آخر این چه وضعیه؟ گفت: چیه ؟ چی شده ؟
گفتم: هیچی، همه شفاعت نامه گرفتن، من هم می خواهم شما برایم چیزی بنویسید. خندید و دفترچه ام را گرفت و شروع کرد به نوشتن:
بسمه تعالی عبدالرحیم میرشهرکی پسرعموی این حقیر می باشد. از جناب عزراییل خواهشمندم واسطه ی بین رحیم و خداوند شود. و اگر حقیر بضاعت معنوی داشته باشم، با شرط تقابل، شافی رحیم خواهم بود.
الحقير الى الله، میرحسینی
راوی: عبدالرحيم شهرکی